ماجراي دكتر رفتن كياراد من...
مدتي بود كه دايي رسول جون كه عاشق و شيفته شماست اصرار داشت كه حتما ببرمت پيش پزشك كودكان و اگه لازمه مكملهاي غذايي واست تجويز كنه ...چون از دوسالگي ديگه مكمل آهن و مولتي ويتامينت را قطع كردم ... خلاصه بعد از كلي تنبلي مامان رويا هفته پيش با با كورش رفتيم دكتر... وقتي وارد مطب آقاي دكتر شديم مثل يك پسر مودب سلام كردي و با آقاي دكتر كه دستش را به سمتت دراز كرده بود دست دادي و روي صندلي نشستي و فوري شروع كردي به صحبت كردن با آقاي دكتر : كياراد : اسم من چيه ؟ آقاي دكتر : با نگاه داخل دفترچه بيمه ...اسم شما كياراد... كياراد : اسم بابا چيه ؟ آقاي دكتر : اجازه بده داخل دفترچه نگاه كنم ....اسم بابا كورش... كلي من و بابا كورش و آقا...